اصلاحات بهداشتی
تدابیر بهداشتی شامل:
حلیت، ماکولات، مشروبات، هوا، مرکب، مسکن، ملبس، حمل و رضاع، نوم و یقظه: خواب و بیداری، مجامعت، مسافرت، تخلی،پوست و زیبایی، شوینده ها، دفع حشرات، طول عمر، چاقی و لاغری
فرهنگ اسلامی، مجموعهای درخشان و جامعنگر در تمدن انسانی است. تفکر اسلامی، تن و روان و جان را در ارتباطی تنگاتنگ میبیند و سلامت هر کدام را در گرو سلامت دیگری میداند. در بسیاری از آیات و روایات، بر توجه توأمان به روح و جسم تأکید شده است. از سوی دیگر با مراجعه به آثار فقهی علما و فقهای بزرگ میبینیم شرط صحت بسیاری از عبادات متوقف بر طهارت و نظافت است و در نتیجه، بسیاری از دورههای فقهی و رسائل عملیه با بحث طهارت و لوازم آن شروع میشوند. در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده است: «الطُّهورُ نِصف الایمان»؛ پاکیزگی نیمی از ایمان است. پس تلاش در حفظ سلامت روحی و جسمی از لوازم دینی برای هر مسلمان دانسته شده است.
در دوران شکوفایی طب در میان مسلمانان، بهداشت و درمان در کنار یکدیگر بررسی میشدند. با ظهور حکیمان و طبیبان بزرگ اسلامی، این رشته از علوم از استحکام، غنا، نظم و ترتیبی شایسته برخوردار شد. طب در نزد اکثر حکما و اطبای مسلمان به سه بخش کلی تقسیم میشد: بهداشت (پیشگیری)، شناخت بیماریها و درمان آنها. در میان کشورهای اسلامی، ایران در علم طب از جایگاهی ویژه برخوردار بود: قبل از انتشار اسلام در ایران، مرکز علمی «جندیشاپور» از مهمترین مراکز طبی در زمان خود بود و طبیبان آن به عالم طب خدماتی ارزنده ارائه کردند؛ پس از تشرف ایرانیان به اسلام نیز، اطبای مسلمان ایرانی جزء پرکارترین و حاذقترین طبیبان زمان خود بودند.
بخش عمده ای از معارف الهی و آیات قرآن کریم مرتبط با سبک زندگی است. قرآن حکيم، شفابخش جسم، روح و روان فرد و جامعه است.(و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنين)؛ پس طب و طبيب، باید قرآني باشند. از نگاه اسلام خداوند، هيچ نوع بيماری را نيافرید مگر آن که درمان آن را نيز آفریده است؛ و علماء اسلام تمام مسائل مرتبط با حفظ سلامتی و درمان را در علمی بنام طب اسلامی جمع آوری نموده اند تا این معارف نقشه ای برای دستیابی به چشم انداز انسان متعالی مانند لقمان های حکیم باشد.
طبيب در طب اسلامي، خود را وسيله ای مي داند که خداوند به واسطه آن،بيماران را شفا مي دهد. طبيب و حکيم، باید ملاک سلامت و سعادت جامعه را بداند.
طب اسلامي نحوهای از طبابت است که با رویکرد به متن قرآن و سيره نبوی و ائمه اطهار، اساس شيوه های درماني و توصيه های بهداشتي خود را در آیات و روایات و احادیث منقول از ایشان جست وجو ميکنند
طب اسلامي طبيب را بهانه سلامتي ميداند و بر اساس” شفاء از جانب” خداست . رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم : ما أنزَلَ الله مِن داءٍ إلاّ وقَد أنزَلَ لَهُ شِفاءً ، وفي ألبانِ البَقَرِ شِفاءٌ مِن کُلِّ داء . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :خداوند ، هيچ دردى فرو نفرستاده ، مگر این که براى آن ، درمانى هم فرستاده است . در شير گاو ، درمان هر درد هست.
گستره طب اسلامي منحصر در مسائل پيشگيری و درمان نيست بلکه برخي با دسته وسيعي از علوم مرتبط است:
طب اسلامی لازمه سلامت اخلاقی، روحی و روانی در آینه آیات و روایات اسلامي، بين مزاج، پوشاک، عطر، مسکن، خواب و خوراک و روحيات و خلقيات بشر همچون بدخلقي و خوشخلقي، غم و اندوه و افسردگي، رقّت قلب و سختدلي و حتي توفيق و قبولي نماز و روزه و عبادات، رابطه ی نزدیکي برقرار است .
قرآن کریم یکي از مقدمات مهم در چگونگي کردار شایسته بشر را نوع تغذیه مي دانند و مي فرماید:
»یا اَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّيِباتِ وَاعْمَلُوا صَالِحاً: : ای پيامبر از غذاهای پاکيزه بخور و عمل صالح انجام بده » 1
امام باقر عليه السلام مي فرمایند: وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا عِلْمَ کَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَ ةَ کَسَلَامَةِ الْقَلْب: بدان که هيچ علمي چون طلب سلامتى نيست و هيچ سلامتى اى مانند سلامت دل نمى باشد.2
حضرت علي عليه السلام فرمودند:
« یا کُمَيلُ انّ الانسانَ یبُوخُ من القَلبُ و القَلبُ یقومُ مِن الغَداءِ فانظُر فما تُغَذّی قلبَک و جِسمَکَ فان لم یَکُن من حلالٍ لَم یَقبَلِ اللهُ تعالي تَسبيحَکَ و لا شُکرَکَ» : «ای کميل! همانا زبان از قلب سرچشمه مي گيرد ]و آن چه را که در قلب است ظاهر مي سازد[ و قوام قلب به غذاست، پس متوجه باش که قلب و جسمت را با چه تغذیه مي کنی. » 3
این سخن به این معنا نيست که عوامل فوق علت تمام و کامل برای اخلاق خوب یا بد باشد، بلکه یکي از عوامل زمينه ساز اخلاق است.
طب اسلامي جامع، روان و ساده و بر اساس فطرت و طبيعت است . پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله فرمودند: الدَّاءُ ثَلَاثٌ وَ الدَّوَاءُ ثَلَاثٌ فَالدَّاءُ الْمِرَّةُ وَ الْبَلْغَمُ وَ الدَّمُ فَدَوَاءُ الدَّمِ الْحِجَامَةُ وَ دَوَاءُ الْمِرَّةِ الْمَشِيُّ وَ دَوَاءُ الْبَلْغَمِ الْحَمَّام : 4همه بيماری ها از سه بيماری غلبه خون، تلخي دهان، بلغم و درمان است و همه درمان ها نيز به سه درمان بازميگردد: حجامت، ملين، حمام )خاص( همچنين به سادگي طبع گرم را به سردی و طبع سرد را به گرمي و طبع مرطوب را به خشک و خشک را به مرطوب معالجه مينماید.
روزی در مجلس منصور طبيبي هندی به امام صادق (ع) گفت: شما از طب چه ميدانيد؟ امام(ع) فرمود: من طبع گرم را به سردی و طبع سرد را به گرمي و طبع رطب را به یابس و یابس را به رطب معالجه مينمایم.. همه ی امور را به خدا واميگذارم ]یعني شفا را از خدا ميخواهم[ و به آنچه که رسول خدا صلي الله عليه و آله دستور داده، عمل ميکنم. سپس فرمود: بدان که پر کردن معده، سبب هر دردی است و پرهيز ]از پرخوری[ داروی هر دردی است و بدن را باید به آنچه عادت نموده، تأمين نمود.
مرد طبيب گفت: مگر طب جز این است؟ امام صادق عليهالسلام فرمود: آیا فکر ميکني که من این سخنان را از کتابهای طب برگرفته ام؟ طبيب گفت: آری. امام عليه السلام فرمود: به خدا سوگند! آنچه که بيان کردم جز از جانب خداوند نبو. در ادامه چندین سوال مهم طبی را حضرت از او پرسیدند که پاسخ آن را نمی دانست و پس از شنیدن پاسخ از زبان امام، تسلیم علم امام گردید.5
اصل علم طب جزء علوم ضروری برای هرانسان حکيم است .حکيم طب اسلامي را حق مي داند چرا که رابطه طب اسلامي و طب های دیگر همچون رابطه دین اسلام و ادیان و مکاتب دیگر است. ویژگی طب اسلامی در حکمت است. در طب اسلامی، طبیب، حکیم و اهل حکمت و فرزانگی است. طبیبان در فرهنگ و تمدن اسلامی، حکیمانی بودند که در عرصه های مختلف، سرآمد عصر خویش بودند. تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ده ها و شاید صدها استاد و شاگرد حکیم، مانند زکریای رازی و ابوعلی سینا را تقدیم جهان طب و پزشکی کرده است. حکیم در فرهنگ و تمدن اسلامی، تنها طبیب و پزشک حاذق نبود؛ بلکه او جامع علوم بسیاری بود که از جمله آنها علم طبابت و داروسازی و داروشناسی بود.در آن عصر، حکیم به کسی گفته می شد که حداقل در پانزده رشته علمی، تحصیل کرده بود و نسبت به آنها تخصص و یا حداقل شناخت و آگاهی کافی داشت. حکیم علاوه بر علم طب و پزشکی در علوم انسانی، نظری، ریاضیات، فیزیک، هیئت، نجوم، منطق و فلسفه نیز دستی داشت و در برخی از آنها نیز صاحب نظر بود. حکیم در عین دانایی های بسیار، از علوم شرعی (فقه)، تفسیر آیات و احادیث و روایات نیز آگاهی کافی داشت.
در فرهنگ و تمدن اسلامی و در طب اسلامی و ایرانی، اخلاق، جایگاه شایسته و بایسته ای دارد. در این فرهنگ، گرچه حکیم به دنبال سلامت جسم است، اما روح و روان آدمی را نیز درمان می کند و به بیماران، امید و اطمینان و آرامش می بخشد. او همواره این اصل را سرلوحه کار خود قرار می دهد که «الدواء، عندنا و الشفاء، عند الله»؛ دارو، نزد ما و شفا، نزد خداست . طبیب در طب اسلامی، خود را وسیله ای می داند که خداوند به واسطه آن، بیماران را شفا می دهد. حکیم باید به دنبال شفا و قانون باشد؛ یعنی هم قانون شفا را بداند و هم شفای قانون را. حکیم به دنبال شفا با نسخه های قرآنی است؛ زیرا قرآن، شفابخش جسم و روح و روان فرد و جامعه است؛ «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین؛ و ما فرو می فرستیم از قرآن، آن چه را که شفا و رحمت برای مؤمنان است.( اسراء، 82) پس طب و طبیب، باید قرآنی باشند. طبیب و حکیم، باید ملاک سلامت و سعادت جامعه را بداند «کلوا و اشربوا و لا تسرفوا؛ بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید. 6
قرآن کریم تمدن انسان های حکيم را برآمده از چهار ضلع اصلي؛ کتاب آسماني حق، حکومت ولائي، رهبری آسماني و طب مي داند و مي فرماید: لَقَدْ آتَيْنا بنى اسرائيل الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِينَ.7
————-
1. مومنون، 51
2. تحف العقول، ص 86
3. سفينه البحار، ماده حَ لَّ
4. بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 59 ، ص 127
5. بحارالانوار 10 ،ص 207
6. (اعراف، 32)
7. جاثیه،16