عوامل خروج دستگاه گوارش از تعادل و سلامت
سودا و صفرای غالب1، جمع بین ماهی و تخممرغ در معده2، خوب نجویدن غذا3، نوشیدن آب همراه غذا4، ترک نوشیدن آب بعد از غذا5، حمام رفتن با معده خالی6، نوشیدن آب سرد در حمام7، زیاد خوردنِ تخممرغ8، ترک بسم الله گفتن ابتدای هر رنگ غذا9، طولانی نشستن در دستشویی10، استنجاء با آب گرم11، ترک استنجاء با آب12، جمع ماهی و تخممرغ در معده13، عدم نظافت مقعد14، نوشیدن آب راکد15، تنگ بودن رودهها16، خوردن بین دو وعده اصلی صبح و شام17، جماع در حال سیری18، نوشیدن آبهای شور و سنگین19، حمام رفتن با شکم پر20، خوردن خربزه ناشتا21.
—————–
1. امام جعفر صادق(ع): «أنَّ السَویق یَجرِدُ المُرَّة و البَلغَم مِنَ المِعدَةِ جَرداً؛ سویق صفرا و بلغم را از معده میزداید و هفتاد نوع بلا را دفع میکند». طبّ المعصومین(علیهم السلام)، ص42.
2. امام رضا(ع): «واحذر أن تَجمَعَ بَینَ البیضِ وَ السَّمَک فی المِعدَة فی وَقتِ الواحِد؛ فإنَّهُما مَتی اجتَمِعتا فی جَوفِ الإنسان، وُلِّدَ عَلَیهِ البَواسیرو.. ؛ پرهیز که… تخممرغ و ماهى را همزمان در معده گِردآورى؛ چه، هر گاه این دو با هم در درون انسان جمع شوند، نقرس، قولنج، بواسیر و بیماری دندان بر او عارض میشود». محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص321؛ الرسالة الذهبیة، ص305.
3. امام جعفر صادق(ع): «أنَّهُ خَلقٌ خَلَقَهُ الله تعالی تعالی فی الفَم آلةً لِلأکل، وَ أداةٌ لِلمَضغ، وَ سَبَباً لِإشتِهاء الطّعام وَ إصلاحِ المِعدَة؛ و دندانها را خداوند متعال در دهان انسان قرار داده است که وسیلۀ خوردن و آلت جویدن و سبب میل و اشتهاء به طعام و اصلاح معده باشد». مصباح الشریعة، ص35.
4. امام رضا(ع): «من ارادَ اَن لا تُوذیهِ معدتُه فلا یشرَب علی طعامِه ماءً حتی یفرُغَ و من فعلَ ذلک رطِب بدنُه و ضعُفت معدتُه و لم تاخذ العروقُ قوّةَ الطعام فانه یصیرُ فی المعدة فِجّاً اذا صُبَّ الماءُ علی الطعام اولا فاولا؛ کسی که میخواهد معدهاش او را اذیت نکند، در بین غذا آب نیاشامد؛ زیرا آشامیدن آب در میان غذا بدن را مرطوب و معده را ضعیف میگرداند؛ در نتیجه عروق نمیتوانند غذا را جذب کنند. ریختن مکرر آب بر روی غذا معده را دچار اختلال میکند». الرسالة الذهبیة، ص۳۵.
5. امام رضا(ع): «عَجَباً لِمَن أکلَ مِثل ذا-و أشارَ بِیَدِه- وَ لَم یَشرَب عَلَیهِ الماء کانَ یَنشَقُّ مِعدَتُه؛ تعجب میکنم از کسی که مانند این غذا بخورد (و با دست مقدار کمی نشان دادند) و بعد از آن آب نخورد و معده او پاره نشود». محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج6، ص382.
6. امام حسن عسگری(ع): «لا تَدخل الحمّام اِلأ وَفی جَوفِک شَییءٌ به عَنکَ وَهَجَ المِعدة وَ هُوَ اقوی للبدن، و لا تَدخُلُه و اَنتَ مُمتَلیءٌ من الطَّعام؛ به حمام داخل مشو، مگر در حالی که در شکمت چیزی [غذایی] که شدت حرارت معده را خاموش کند وجود داشته باشد، و این کار برای بدن، قویتر [و مناسب تر] است؛ و در حالی که شکمت از غذا پر است نیز وارد حمام مشو». همان، ص۴۹۷.
7. امام جعفر صادق(ع): «وَ ایاکَ وشربَ الماء البارد و الفُقَّاع فی الحمام فأنّه یفسد المعده؛ از خوردن آب سرد و آب جو در حمام بپر هیز چرا که آن معده را تباه میکند». حسین محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج16، ص267.
8. امام رضا(ع): «کِثرَة أکلُ البِیض وَ إدمانِهِ یُوَلِّدُ الطِّحال وَ ریاحاً فی رأس المِعدَة؛ زیاد تخممرغ خوردن موجب بزرگی سپرز و بادها در سر معده میشود». محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج62، ص321.
9. امیرالمؤمنین علی(ع): «مَا أتخَمتُ قَط، فَقیلَ لَهُ: وَ لِمَ؟ قالَ: ما رَفَعتُ لُقمَةٍ إلی فَمی إلّا ذَکَرتُ اسم الله عَلَیها؛ هیچ گاه به سوء هاضمه مبتلا نشدم. پرسیدند: چرا؟ فرموند: زیرا هیچ لقمهاى به سوى دهان نبردم، مگر این که نام خدا را بر آن یاد کردم». برقی، المحاسن، ج2، ص438.
10. امیرالمؤمنین علی(ع): «طولُ الجُلوسِ عَلَی الخَلإ یورِثُ الباسور؛ عنی طول دادن قضاء حاجت کبد را از بین میبرد و موجب بواسیر میشود». شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، ص337؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج1، ص352.
11. امام جعفر صادق(ع): «الإستنجاءِ بِالماءِ البارِد یَقطَعُ البَواسیر؛ استنجا با آب سرد بواسیر را قطع میکند». شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، ص354.
12. پیامبر اکرم(ص) به یکی از همسرانش فرموند: «مُری نِساءِ المؤمِنین أن یَستَنجینَ بِالماءِ و یُبالِغن، فَإنَّهُ مُطَهَّرَةٌ لِلحَواشی وَ مذهَبة لِلبَواسیر؛ به خانمهای مؤمنین بگو با آب استنجا کنند و در این کار جدی باشند زیرا شستن (عضو ادرار و عضو مدفوع) با آب حواشی مخرج را پاکیزه میکند و بیماری بواسیر را دفع مینماید». شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۷۱؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۹۹.
13. امام رضا(ع): «واحذر أن تَجمَعَ بَینَ البیضِ وَ السَّمَک فی المِعدَة فی وَقتِ الواحِد؛ فإنَّهُما مَتی اجتَمِعتا فی جَوفِ الإنسان، وُلِّدَ عَلَیهِ البَواسیرو.. ؛ . پرهیز که… تخممرغ و ماهى را همزمان در معده گِرد آورى؛ چه، هر گاه این دو با هم در درون انسان جمع شوند، نقرس، قولنج، بواسیر و بیماری دندان بر او عارض میشود». محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص321؛ الرسالة الذهبیة، ص305.
14. معصوم(ع)میفرماید: «مَن استَنجی بِاسُّعد بَعدَالغائط… وَلَم یَخَف شَیئاً مِن أریاح البَواسیر؛ کسی که با سعد استنجا کند بعد از خروج مدفوع، ….. مبتلا به بیماری و دردی در دهان نمیشود و به التهاب و درد بواسیر مبتلا نمیشود». محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج۶، ص۳۷۸.
15. «المیاهِ الراکِدَة خصوصاً المَکشوفَةِ الآجامیة رَدیئَة ثَقیلَة، … یَتَوَلُّد فیهِمُ الجُنونِ وَالبَواسیر؛ آب راکد…باعث جون و بواسیر است». محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص354.
16. امام جعفر صادق(ع): «الاُرزِ وَالبَسَر یوسِعانِ الأمعاء، وَ یَقطَعانِ البَواسیر؛ برنج و خرما رودهها را فراخ میکنند و بواسیر را ریشه کن میسازنند». محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج6، ص341؛ برقی، المحاسن، ج2، ص305.
17. امام جعفر صادق(ع): «تَغَدّ وَتَعَشّ وَلَا تَأکُلَنَّ بَینَهُمَا شَیئاً فَاِن فِیهِ فِسَادُ البَدَن؛ صبحانه و شام بخور و میان آنها پیزی مخور که مایه تباهی بدن است». محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج6، ص288.
18. امام رضا(ع): «لا تَقرَبُ النِّساء من أولِ اللَیل صَیفاً وَلَا شِتَاءاً، وَ ذَلِکَ لِأنّ المِعدَةِ وَ العُروق تَکونُ مُمتَلِئَة، وَهُوَ غَیرُ مَحمود، وَ یَتَوَلَّدُ مِنهُ القولَنج وَ الفَالَج وَاللِقوَة؛ آغاز شب، چه در زمستان و چه در تابستان، با زنان آمیزش مکن، این بدان جهت است که معده و رگها پُرند و این وضعیت مناسبى [براى آمیزش] نیست و بیم قولنج و فلج و لقوه چانه و نِقرس و سنگ [کلیه] و تقطیر (چکایش) بول و فتق و ضعف در بینایى و ذهن مىرود». طبّ الرضا(ع)، ص۶۴.
19. امام رضا(ع) در رسالة الذهبیة میفرمایند: «وَأما الماءِ المالِح وَالمیاهِ الثَّقیلَة فَإنَّها یُبسُ البَطن؛ آب شور و آب های سنگین، موجب یبوست معده است». محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۳۲.
20. امام رضا(ع): «دخول الحَمَّام عَلی البَطنَة یُوَلِّدُ القولَنج؛ حمام رفتن با شکم پر باعث قولنج میگردد». طبّ الرضا(ع)، ص75.
21. امام جعفر صادق(ع): «أکلَ البَطّیخ عَلَی الرّیق یورِثُ القولَنج؛ خوردن خربزه در ناشتا، سستاندامى مىآورد». شیخ صدوق، خصال، ص443؛ حسن بن فضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ج1.