ویژگی های یک پهلوان
ویژگی های یک پهلوان
مولانا واعظ کاشفی، دانشمند قرن نهم و دهم هجری، در باره خصوصیات یک پهلوان واقعی چنین می نگارد:
“اگر پرسند: که را پهلوان توان گفت؟ بگوی: آن کس که دوازده صفت داشته باشد، و آن عبارتنداز:
اول: ترس از خدا [و به عبارتی خشیت از خدا داشته باشد، به جهت این که هم علم در این صفت دارد و هم قوّه و قدرت، که بدون ترس از خدا، مایه فساد و نشر است]؛
دوم: متابعت از شرع؛
سوم: تن قوی؛
چهارم: زبان خوش؛
پنجم: دل دلیر [تن قوی دارد، جان و روان قوی و ظرفیت بسیار که از حرف سخت و درشت جاهلانه، از کوره در نرود و متابعت هوای نفس نکند، که مبادا بر این سبیل به دیگران آسیب رسد]؛
ششم: فرد کامل؛
هفتم: صبری تمام؛
هشتم: علم به کمال؛
نهم: تلاش و کوشش دایم؛
دهم: خلقی پسندیده؛
یازدهم: دوری از حرام و پوشانیدن خویش از محرمات و ستر عورات و اجتناب از محرمات الهی.
دوازدهم: نعمتی بر دوام.”
همچنین، همو درباره نوع رابطه مربّی و شاگرد در عرصه ورزش می گوید:
“اگر پرسند: آداب استادان کشتی چند است؟ بگو: دوازده.
اول: آن که خود، پاک و بی علت بود.
دوم: شاگردان را به پاکی ارشاد و هدایت کند.
سوم: بخیل نباشد و چیزی از شاگردان دریغ ندارد.
چهارم: مشفق بر شاگردان باشد.
پنجم: طمع به مال شاگردان خود نداشته باشد؛ به عبارتی حرص و طمع به مال و منال متربی نداشته باشد، یا این که در آموزش هنر کاهلی نماید، تا روز دیگر این هنر را به طور خصوصی با اجرت فرا گیرد.
ششم: هر یک را به قدر قابلیت آن ها تعلیم دهد.
هفتم: روی ریا و تظاهر به ریا نکند.
هشتم: اگر کسی بد کشتی گرفت، تضعیف روحیه او نکند. به او نگوید: تو بد کشتی گرفتی…، بلکه باید به نرمی با او سخن گوید و تا دل او را به دست آورد و او را تشویق کند که در دفعات بعدی، بهتر ارائه نماید و بهتر عمل کند.
نهم: اگر تعلیم گوید در معرکه، پوشیده گوید که خصم واقف نگردد.
دهم: باید که از علم کشتی خود با خبر باشد.
یازدهم: برای شاگردان خود بد نخواهد.
دوازدهم: در هیچ معرکه، ذکر پیر و استاد خود را فراموش نکند، قدردانی و سپاس از آن افراد بنماید.”مولانا واعظ کاشفی، دانشمند قرن نهم و دهم هجری، در باره خصوصیات یک پهلوان واقعی چنین می نگارد:
“اگر پرسند: که را پهلوان توان گفت؟ بگوی: آن کس که دوازده صفت داشته باشد، و آن عبارتنداز:
اول: ترس از خدا [و به عبارتی خشیت از خدا داشته باشد، به جهت این که هم علم در این صفت دارد و هم قوّه و قدرت، که بدون ترس از خدا، مایه فساد و نشر است]؛
دوم: متابعت از شرع؛
سوم: تن قوی؛
چهارم: زبان خوش؛
پنجم: دل دلیر [تن قوی دارد، جان و روان قوی و ظرفیت بسیار که از حرف سخت و درشت جاهلانه، از کوره در نرود و متابعت هوای نفس نکند، که مبادا بر این سبیل به دیگران آسیب رسد]؛
ششم: فرد کامل؛
هفتم: صبری تمام؛
هشتم: علم به کمال؛
نهم: تلاش و کوشش دایم؛
دهم: خلقی پسندیده؛
یازدهم: دوری از حرام و پوشانیدن خویش از محرمات و ستر عورات و اجتناب از محرمات الهی.
دوازدهم: نعمتی بر دوام.”
همچنین، همو درباره نوع رابطه مربّی و شاگرد در عرصه ورزش می گوید:
“اگر پرسند: آداب استادان کشتی چند است؟ بگو: دوازده.
اول: آن که خود، پاک و بی علت بود.
دوم: شاگردان را به پاکی ارشاد و هدایت کند.
سوم: بخیل نباشد و چیزی از شاگردان دریغ ندارد.
چهارم: مشفق بر شاگردان باشد.
پنجم: طمع به مال شاگردان خود نداشته باشد؛ به عبارتی حرص و طمع به مال و منال متربی نداشته باشد، یا این که در آموزش هنر کاهلی نماید، تا روز دیگر این هنر را به طور خصوصی با اجرت فرا گیرد.
ششم: هر یک را به قدر قابلیت آن ها تعلیم دهد.
هفتم: روی ریا و تظاهر به ریا نکند.
هشتم: اگر کسی بد کشتی گرفت، تضعیف روحیه او نکند. به او نگوید: تو بد کشتی گرفتی…، بلکه باید به نرمی با او سخن گوید و تا دل او را به دست آورد و او را تشویق کند که در دفعات بعدی، بهتر ارائه نماید و بهتر عمل کند.
نهم: اگر تعلیم گوید در معرکه، پوشیده گوید که خصم واقف نگردد.
دهم: باید که از علم کشتی خود با خبر باشد.
یازدهم: برای شاگردان خود بد نخواهد.
دوازدهم: در هیچ معرکه، ذکر پیر و استاد خود را فراموش نکند، قدردانی و سپاس از آن افراد بنماید.”